سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
تشنه لبان
یکشنبه 91/1/6 :: 4:4 عصر ::  نویسنده :

ناگاه، سواری ساخته و عجول، چهارنعل، تازان و خاک افشان پیش می آید و با دیدن زبانه های آتش خندق از دور، لگام می کشد و عتاب آلود و بددهن، نعره برمی دارد:

_ یا حسین! شتاب کردی به سوی آتش دنیا، قبل از آتش رستاخیز!

یاران برمی آشوبند. امام نزدیک می شود و از یاران می پرسد: " شمر بن ذی الجوشن نیست!؟ "

جواب می شنود: " آری... "

امام با صدای بلند، شمر را پاسخ می دهد: " تو به سوختن در آتش سزاوارتری ای شمر! "

"مسلم بن عوسجه " قرار از کف می دهد. به تعجیل، تیر تأدیب بر زه می نهد و کمان می گشاید و سینه ی ستبر شمر شقی را نشانه می رود.

حریر نگاه امام، خشم و خروش مسلم را فرو می نشاند. مسلم، تیر از کمان بازمی گیرد و ملتمسانه، چشم در چشم حسین می دوزد:

_ جانم به فدایت ای ابا عبدالله! این نابکار، ستمگر ستمگران است. اکنون که خدا ما را بر او چیره کرده است اجازه نمی دهی او را از پا بیندازم؟!

امام دست لطف بر شانه ی یار باوفایش می گذارد. عمق چشمان نجیب وی را می کاود و آرام می گوید:

" خوش ندارم آغاز کارزار از من باشد. "

و مسلم به ادب سر به زیر می اندازد.

 عاشقان را بر سر خود حکم نیست

            هرچه فرمان تو باشد آن کنند




موضوع مطلب :


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
صفحات وبلاگ
RSS Feed
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 4956